سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بردباری، جامه دانشمند است، پس مبادا که آن را به تن نکنی [امام باقر علیه السلام ـ در نامه اش به سعد خیر ـ]

مدتی پیش کتاب اخلاق مدیریت در اسلام تالیف جناب آقای ری شهری را مطالعه کردم. چنانچه مولف خود در مقدمه تاکید کرده‌اند در این کتاب به اخلاق مدیریت پرداخته شده است نه علم مدیریت به نظرم رسید می‌تواند مفید باشد. تلاش خواهم کرد در چند نوشتار مطالب مهم کتاب را به صورت مختصر بیان کنم. در مرحله اول خلاصه‌ای از پیشگفتار ارائه می شود. به تدریج دیگر موارد را ارائه خواهم کرد.

مدیریت چیست؟
مدیریت در لغت به معنای کارگردان، گرداننده، دوردهنده، اداره کننده و کسی که کاری را اداره می‌کند، و اداره به معنای کارگردانی، قوام دادن، نظام دادن و تنظیم کردن کارها است. مدیریت نیز به معنای مدیر بودن و مدیری است.
بر مبنای معنای لغوی کلمه مدیر، مدیریت اصطلاحا تعریف شده است به: " انجام کارها به وسیله و از طریق دیگران" بنابراین، علم مدیریت عبارت است از: " علمی که انسان را به انجام کارها از طریق دیگران هدایت می‌ کند" و اخلاق مدیریت عبارت است ویژگیهایی که انجام کار از طریق دیگران را میسر می سازد و با این ویژگی ها است که انسان می تواند دانش مدیریت را به کار بندد و به آن هنر مدیریت متصف گردد. در اینجا به مسئله دیگری می رسیم و آن رابطه مدیریت و سازمان است.
مدیریت و سازمان
براساس آنچه در تعریف مدیریت آمد،‌مدیریت و سازمان لازم و ملزوم یکدیگرند و ارتباط آنها ناگسستنی است؛ یعنی تحقق مدیریت بدون سازمان و تحقق سازمان بدون مدیریت ممکن نیست.
سازمان چیست؟
سازمان عبارت است از گروهی که برای وصول به هدفی مشترک با یکدیگر همکاری می کنند.
قدرت و توانایی هر سازمان رابطه مستقیم با قوت مدیریت آن سازمان دارد. هرچه مدیریت صحیح تر و قوی تر باشد سازماندهی و انجام کارهای جمعی بهتر و کامل تر و تواناییهای سازمان افزون تر می شود.
شیوه های مدیریت
شیوه های مدیریت از انگیزه ها و مبانی فکری و عقیدتی و خصلتهای روحی مدیر و افراد تحت رهبری او ریشه می‌گیرد. بنابراین، به تعداد مکاتب و سازمانها و احزاب و حتی افرادی که در سمت مدیریت قرار می گیرند شیوه های مدیریت متغیر و متفاوت است و برای شناخت شیوه های مدیریت، شناخت ایدئولوژی سازمان و عقاید و خصلتها و انگیزه های مدیریت ضرورت دارد.
از باب مثال، در مکتبی که هدف وسیله را مباح می کند مدیر می تواند برای رسیدن به اهداف خود و سازمان تحت اداره‌اش هر کار زشت و ناپسندی را انجام دهد؛ ولی در مکتبی که هدف موجب اباحه وسیله نمی‌شود مدیر تنها از طرق مشروع می تواند به اهداف خود برسد. در نتیجه مدیریت به شیوه نخست ظاهرا توفیق بیشتری برای رسیدن به اهداف دارد تا به شیوه دوم.
مدیریت اسلامی
مدیریت اسلامی شیوه خاصی از رهبری است مبتنی بر مبانی فکری و عقیدتی اسلام و برای آشنا شدن با این سبک از مدیریت، شناخت مبانی اسلام درباره رهبری ضروری است.
بنابراین، ابتدا باید اسلام را معنا کنیم و پس از آن مبانی اسلام درباره مدیریت و رهبری را تبیین نماییم و سپس با مدیریت به شیوه اسلامی آشنا شویم.
تفسیر اسلام در یک جمله خیلی کوتاه عبارت است از تسلیم در برابر حق و مسلمان کسی است که در عقیده و اخلاق و عمل تسلیم حق باشد. براساس این تفسیر، اساسی ترین مبانی اسلام در رابطه با رهبری، که سایر اصول مدیریت به آن باز می گردد، مبنای حق و عدل است.
در این شیوه از مدیریت انگیزه های فردی و گروهی جهت دهنده نیست؛ جهت دهنده، ارزشهای انسانی است. به عبارت دیگر، تحقق و تداوم حکومت بر مبنای شیوه انبیای الهی، ارتباط مستقیم با زمینه های حق طلبی مردم دارد.
برای نشان دادن شیوه مدیریت اسلامی یک نمونه از روش پیامبر(ص) را مطرح می کنیم:
در جنگ بدر که از نخستین جنگ های اسلامی است و پیامبر اسلام فوق العاده نیازمند به نیروهای مجرب و جنگجو بود پیش از شروع جنگ در محلی به نام عقیق شخصی موسوم به خبیب بن یساف که رزمنده ای دلیر و شجاع و با تجربه بود با دوستش به نام قیس، در حالی که غرق در تجهیزات جنگی بودند به پیامبر اسلام رسیدند. پیامبر از انها پرسید که برای چه آمده اید؟ خبیب پاسخ داد که به خاطر خویشاوندی و همسایگی و غنائم احتمالی آمده اند که همراه او بجنگند. پیامبر فرمود: کسی که آیین و عقاید ما را قبول ندارد نباید همراه ما باشد. در مقابل اصرار خبیب پیامبر اسلام با قاطعیت تمام پاسخ داد:" خیر، اسلام بیاور سپس بجنگ"
اصول مدیریت اسلامی:
به نظر می‌رسد که اصول مدیریت به شیوه اسلامی در آیات 25 تا 34 سوره مبارکه طه آمده است: هنگامی که حضرت موسی ماموریت یافت پیام الهی را به فرعون ابلاغ کند و با رهبری بنی اسرائیل حکومتی را بر پایه ارزشهای اسلامی تشکیل دهد از خداوند چهار درخواست داشت،‌که به انضمام هدفی که در رابطه با این خواسته ها مطرح ساخت،‌می توان پنج ویژگی برای مدیریت اسلامی از سخن او استنباط نمود. اصول مدیریت اسلامی در این ویژ گی ها خلاصه شده است:
" گفت پروردگارا! سینه ام را بگشای، و کارم را برایم آسان کن، و گره از زبانم باز کن، تا گفتارم را بفهمند، و برای من وزیری از کسانم مقرر فرما، هارون برادرم را، و پشت مرا بدون محکم کن، و را شریک کارم گردان، تا تو را تسبیح بسیار گوییم و فراوان یادت کنیم"
در این آیات چهار مساله مطرح شده که هر یک اصلی از اساسی ترین اصول مدیریت اسلامی است. این اصول عبارتند از:
1. شرح صدر
2. آسان شدن کار
3. رسایی سخن
4. معاون شایسته


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط وحید مرسلی 91/4/18:: 11:10 عصر     |     () نظر